معني سردي در انگليسي سردياسم [U]UK /ˈkəʊld.nəs/ ايالات متحده /ˈkoʊld.nəs/اسم لوازم برودتي[U] (رفتار) C2روشي براي رفتار يا گفتار كه مهرباني ، عشق يا احساسات را نشان نمي دهد و دوستانه نيست:سردي شيوه او بود كه مرا تحت تأثير قرار داد.علي رغم سردي عاطفي و پوچي ، او شخصيت بسيار جالبي است. مثالهاي بيشتراو از سردي ناگهاني او ناراحت بود و خنديد.شيوه والدين پدر من ممكن است سردي يا عدم علاقه خاصي را در تربيت خودش منعكس كند.او در پشت سر گذاشتن گروه سردي عجيبي از خود به نمايش گذاشت. واژگان SMART: كلمات و عبارات مرتبطاسم سردي [U] (دما) كيفيت سرد بودن در دما:يخبندان يخي شير آب صورتم مرا احيا كرد.او به ياد سردي شديد و سپس گرماي شديد افتاد. مثالهاي بيشتر واژگان SMART: كلمات و عبارات مرتبطديدنسرد(تعريف سرما از فرهنگ لغت پيشرفته كمبريج و اصطلاح نامه © انتشارات دانشگاه كمبريج)نمونه هايي از سرديسردييعني "چيزي" كه احساس مي شود هميشه مانند برخي از ويژگي ها مانند وضوح ، سردي صنايع برودتي يا خشم احساس مي شود.از انجمن انگليسي كمبريجاو با وحشت از سرماخوردگي او تلاش مي كند و نيمه غش از روي تخت مي افتد.از انجمن انگليسي كمبريجاين نمونه ها از Cambridge English Corpus و از منابع موجود در وب است. هر نظري در مثالها بيانگر نظر ويراستاران ديكشنري كمبريج يا مطبوعات دانشگاه كمبريج يا مجوز دهنده هاي آن نيست.
https://parscool.com/%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%AA%DB%8C/
- ۹۱ بازديد
- ۰ نظر